ژانر فیلم های آدمکشی به این زودی ها جایی
نخواهد رفت؛با توجه به موفقیت فیلم هایی همچون قرمز و مکانیک.به یادآوریش می ارزد
که بگویم آدمکش ها هم انسان هستند.اگرچه حرفه و روش هایشان ممکن است این فکر را
القا کند که آنها ماشین های بی احساس،ناتوان در بخشش و رحم به دیگران هستند اما
این قاتلین حرفه ای احساس دارند.مطمئنا آنها باید با یک چشم باز گاهی هنگامی که
روی صندلی نشسته اند،بخوابند اما این فقط یکی از عواقب این شغل است.کشتن چیزی نیست
که در وجود آنها باشد این فقط کاری است که آنها انجام می دهند.آدمکش های برتر ما
یک سمت احساساتی دلسوزانه نیز دارند که با روحیه کاملا سرد آنها در تضاد است.
1.Fox (Angelina Jolie),Wanted
اگر ویژگی های چهره می تواند کسی را بکشد،جولی
یکی از موفق ترین آدمکشان صفحه نمایش است.اما آنها نمی توانند،بنابراین او از سلاح
استفاده می کند.تحت تعقیب،رازی از جامعه آدمکش ها را برملا می کند،اما فاکس واقعا
برجسته است.مطمئنا،فاکس می تواند به حرکت گلوله انحنا دهد و تنها با حوله ای که
خود را پوشانده به این طرف و آن طرف برود اما یکی از خاطرات وحشتناک فاکس از کشته
شدن پدرش است که او را به کانون تراژیک فیلم مبدل می سازد.این فقدان،جنبه انسانی
فاکس را متجلی می کند.با اینکه بسیاری از ما عزیزانمان را از دست داده ایم و به یک
آدمکش حرفه ای تبدیل نشده ایم،اما می توانیم درد او را احساس کنیم.
2.Hertz
(Paul Gimatti).Shoot ‘Em Up
هرتز می توانست یک آدمکش فوق العاده باشد اگر او
گوشی را می گذاشت.سخت است که کاری را به پایان برسانی در زمانی که دائما همسر نغ
زن شما در کارتان وقفه می اندازد.هدف هرتز،تیر اندازی حرفه ای به نام اسمیت (کلیو
اون) گشته است که مانع هرتز از کشتن یک زن و کودک می شود.بسیار سخت است که برای
این قاتلی که می خواهد کودکی را بکشد احساس تاسف نمود بعد از آنکه بوسیله اسمیت با
استعداد خلاص می شود،اما شما باید او را به خاطر وفاداری که به همسرش داشت،تحسین
کنید.
3.Mathilda
(Natalie Portman),The Professional
در حالی که بسیاری به لئون حسابگر (ژان رنو) به
عنوان یک قاتل شدیدا منفی اشاره دارند،ماتیلدای دوازده ساله بیشتر از او خطرناک
است.بین فریبندگی و افسون خلع سلاح کننده دخترک و نشانه روی به اهداف بی جان با
تفنگ پینتبال،او اشتها و همتی برای تبدیل شدن به یک قاتل حرفه ای دارد.تنها ضعف
او،هجومش برای غلبه بر معصومیتش است.وقتی شما بزرگ می شوید زمان های کشتن زیادی وجود
دارد،این آدمکش آینده باید وقت زیادی را برای بازی با لباس های زیبا صرف کند.
4.Chev
Chelios (Jason Statham),Crank
قاتل حرفه ای کِو کلیوس بدترین روز زندگیش را
پشت سر می گذارد.کارما به کلیوس به صورت مشروب الکلی بانکوکی رسیده است-سمی که او
را با قطع آدرنالین بدن می کشد.همانند
سایر آدمکش ها ،انتقام عامل محرک اوست؛او قلب خود را با دویدن،کشتن و س ک س در تپش
نگه می دارد.کلیوس یک ناقص بی بند و آزاد است بدون هیچ پیوندی با کدها و قوانین
کشتن های مرسوم.او همچنین سریع ترین آدمکش لیست است اما فقط به خاطر اینکه زندگی
اش به این کار بستگی دارد.
5.Michael
Sullivan (Tom Hanks),Road to Perdition
در حالی که بسیاری از بچه ها در توصیف شغل پدرشان
بعنوان یک مدیر بانک یا آمارگیر و منشی مشکل دارند،مایکل سلیوان پسر (تایلر
هیوکلین) که دوازده ساله است پس از آنکه درمی یابد پدرش یک آدمکش است،ترجیح می دهد
تا دهان خود را بسته نگه دارد.به عنوان پدری که از فرزندش محافظت می کند،هنکس به
ما طرف نرم خوی یک قاتل حرفه ای را نشان می دهد.آدمکش در حال تعقیب قاتل جفتش ،هارلن
مگوایر (جود لا) روانی است که از عکاسی از قربانیانش لذت می برد.
5.Jef
Costello (Alain Delon),Le Samourai
فیلم شبح سگ را فراموش کنید،جف کاستلو
آدمکش،راهنمایی در آموزش فرهنگ قدیمی سامورایی است خیلی قبل از آنکه قاتل فیلم جیم
جارموش بر روی پرده سینما بیاید.و کاستلو این کار را با سبک آرام موج نوی دهه شصت فرانسه که همه به آن غبطه می
خوریم و گهگاهی تقلید می کنیم،بغیر بخش های کشتن،انجام می دهد.این بیشتر مربوط به
سبک است تا مفهوم اما بسیاری از آدمکش ها کشتن ساکت و آرام را ترجیح می دهند تا
کشتن بهمراه تکگویی های پرگویانه.کاستلو جذابیت و زیبایی و ظرافت خاصی دارد حتی
زمانی که تحت تعقیب پلیس نامحسوس قرار می گیرد.این باید به خاطر کلاه معرکه اش
باشد.
6.Lee
Harvey Oswald (Gary Oldman),JFK
ناشناس ترین آدمکش این لیست،فردی است که ریشه در
خاطره دردآور آمریکا دارد.تئوری الیور استون درباره قتل کندی را خواه قبول داشته
باشید و خواه نداشته باشید،نمی توانید نپذیرید که گری الدمن چنین بازی ای درنقش لی
هاروی اسوالد ارائه می دهد.الدمن تصویری از مردی بی ثبات را نمایش می دهد اما بذری
از تردید را می کارد که او نمی توانسته چنین کاری را تنها انجام داده باشد.
برای لون من در فیلم محدوده های کنترل
بکارگردانی جیم جارموش،داشتن یک زندگی نیازمند نظم انضباط شدید و کت و شلوار جاذب
است.بدون تفنگ و دختر و بازی.او کدهای خود را تا تی دنبال می کند همیشه بر دو
فنجان جدای برای اسپرسویش اصرار دارد.وقتی درباره چگونگی نفوذ او به یک قلعه تا بن
دندان مسلح برای کشتن هدف مورد نظر سوال می شود،او تنها می گوید"از تخیلم
استفاد ه کردم."
پیرس بروسنن مدرکش را بخاطر کشتن برای یک سرعت
سنج و یک جفت پوتین کابویی در نقش جولین نوبل قاتل به مبادله می گذارد.با این که جولین
ممکن است از لحاظ عاطفی و احساسی بی ثبات باشد،اما او هنوز استاد کشتن محسوب می
شود حتی زمانی که در حال میگساری باشد یا توجهش بیشتر به هرزه ها باشد تا هدف.برای
خروج از ترسش،جولین از کمک تاجری به نام دنی رایت (گرگ کینیر) برای آخرین هدفش
بهره می گیرد.ماتادور ثابت می کند که حتی قاتلین هم به دوست نیاز دارند.
هر مردی به دو چیز اساسی نیاز دارد،مهارت و زن.برای
جک،کشتن و ساخت سلاح مهارت است اما او در دیگری کمبود دارد.نمی تواند برای یک
آدمکش سخت باشد که به کسی اعتماد کند در زمانی که او همیشه مراقب پشت سرش است اما
یک هرزه با قلبی طلایی به او یاد می دهد که او مجبور نیست تنها باشد.یک آدمکش می
تواند زمان زیادی را ادامه دهد قبل از آنکه وقتش به پایان رسد اما جک شانسی برای
عشق ورزی در پایان دارد.این تمام چیزی است که یک مرد واقعا برایش امید دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر