نقد فیلم جدایی نادر از سیمین (A Separation)



هیچ اظهار عقیده سیاسی صریحی در این فیلم قابل توجه اصغر فرهادی وجود ندارد اما او برای ساخت چنین فیلمی پس از گرفتن تاییدیه از مسئولین جمهوری اسلامی،از طرف مسئولین با مشکلات زیادی روبرو گردید."جدایی نادر از سیمین"  کارش را با جشنواره بین المللی فجر در اوایل سال 2011 از تهران آغاز کرد و الان بعنوان کاندیدای رسمی ایران برای جایزه فیلم خارجی زبان اسکار است.این موضوع دو نتیجه را بدست می دهد که با وجود تناقض کاملا صحت دارد:شاید مسئولین ایرانی آنچنان باهوش نیستند یا شاید سطح اختلافات و جر و بحث ها در داخل ایران چیزی بیش از آنچه که افراد خارج از ایران تصور می کنند،پیچیده است.



"جدایی نادر از سیمین" یک فیلم ملودرام اجتماعی شدیدا خوش ساخت با بازی های فوق العاده، درباره یک ازدواج ناموفق و یک حادثه جزئیست که جرقه زنجیره ای از عواقب پر تنش را می زند.فیلم یک معمای هیچکاکی و گمراه کننده،که سرنخ های آن بادقت و بگونه ای چیده شده است که ممکن است آنها را براحتی از دست بدهید،و یک داستان داستان فلسفی پیچیده دارد که در آن همه کاراکترها از نظر اخلاقی در خطر هستند.ترکیب موضوعات فیلم فرهادی_اختلافات زناشویی،دین،سطح اجتماعی،فرهنگ سنتی مرد سالاری_ می توانست در هر کشوری در جهان و هر دوره ای از تاریخ پیدا شود.اما تقریبا غیر ممکن است که این حقیقت که  فیلم پرتره ای شدیدا خاص و آسیب رسان  از تنش و ریا و اختلاف طبقاتی جامعه ایران را نا دیده بگیرد،و این امر من را به این گمان رهنمون می کند که مسئولین ایران آن را نادیده نگرفته اند اما شدیدا تحت تاثیر کار فرهادی قرار گرفتند بطوری که نخواستند آن را سرکوب نمایند.(فرهادی به موفقیت هایش با جایزه بهترین فیلم جشنواره برلین ادامه داد).از هر نظر،این فیلم چیزی نزدیک به شاهکارهای معاصر است و احتمالا جایزه بهترین فیلم خارجی زبان اسکار امسال حسن ختام کار این فیلم خواهد بود.


بسیاری از طرفداران سینما در سراسر جهان فرهادی 40 ساله را می شناسند،او که فیلم قبلیش  "درباره الی"،فیلم تقریبا موفق در جشنواره ها که از فیلم "ماجرا"ی انتونیونی الهام گرفته شده بود،او را به عنوان چهره پیشروی نسل جدید کارگردانان ایران پس از عباس کیارستمی،محسن مخملباف و مجید مجیدی معرفی نمود.(مبادا فکر کنید فرهادی یک فرد رژیم دوست در ایران است،او در داخل ایران در حمایت از مخملباف تبعیدی و پناهی زندانی صحبت کرده است.)واضح است که بسیاری از سینماروان آمریکایی هرگز از او نشنیده اند،و ممکن است در رفتن برای دیدن "جدایی نادر از سیمین" اکراه داشته باشند شاید به این دلیل که فکر کنند این چیزی مثل فیلم های هنری خسته کننده با لانگ شات های ساکت از صحنه های کسل آور باشد.اما این یک فیلم جدی و محکم و بدون اشتباه است و همچنین دارای طرحی پیچیده و سرگرم کننده پر از شوخی و جذابیت است که چشم انداز پر کشش جامعه امروز ایران ورای تمام کلیشه ها را به تصویر می کشد.


در صحنه آغازین فیلم،ما با زوج محوری فیلم آشنا می شویم،نادر خوش تیپ و جدی (پیمان معادی) و همسر موقرمز حساسش،سیمین (لیلا حاتمی)،در زمانی که آنها در برابر یک فرد مذهبی یا سیاسی کشوری که دیده نمی شود و درباره طلاقشان با یکدیگر جر و بحث می کنند.(در ایران،جدایی دین و حکومت هرگز روشن نشده است.)اما این ملا یا هر کس دیگری که هست،بنظر می رسد که اساسا حوصله اش از این مشکلات مردم طبقه متوسط بسر آمده است.سیمین می خواهد تا دختر 11 ساله شان،ترمه(سارینا فرهادی) را با خود جایی دیگر احتمالا اروپا یا آمریکا،برای زندگی  ببرد و دلایلش برای این نیت ناگفته می ماند اما کاملا این دلایل روشن است در حالیکه نادر می خواهد در ایران بماند و از پدر پیرش (علی اصغر شهبازی) که به بیماری آلزایمر مبتلاست و نباید تنها بماند،مراقبت کند.این اختلافی سراسر مدرن است؛هیچکس از قرآن نمی گوید یا در مورد جایگاه مطیع و سلطه پذیر زنان بحث نمی کند یا به سنگسار تهدید نمی کند.اما شرایط خاص کشور نادر و سیمین، جو را در ثانیه های اول آلوده می کند.در حقیقت،آنها همچنان با دیده احترام با یکدیگر برخورد می کنند و یک سطح کاملا نرمال  بی احترامی میان همسران را حفظ می نمایند.در جوامع غربی،زوج ها یا با عصبانیت این مشکلات را از خود دور می کنند یا دوستانه از هم جدا می شوند و هیچیک از مشکلات گفته شده پیش نمی آید.


وقتی تقاضای طلاق سیمین رد می شود،او به خانه پدر و مادرش برمی گردد و بدنبال راهی برای گرفتن حضانت ترمه می گردد.هنوز،نادر و سیمین می توانند بدون هیچ کینه و تنفر مشهودی با یکدیگر صحبت کنند و با نظر سیمین،نادر راضیه (ساره بیات)،زنی مذهبی از طبقه کارگر که در حومه شهر زندگی می کند را استخدام می کند تا از پدرش مراقبت کند.راضیه در واقع علاقه ای به این شغل ندارد و برای آن آماده نیست؛او باید هم از دختر کوچکش مراقت کند و هم از پدر دیوانه نادر که توانایی کنترل خود را ندارد و عادت دارد تا آپارتمان را ترک کند و در خیابان گشت بزند.راضیه به شوهر کله شقش حجت (شهاب حسینی) درباره کار کردنش دروغ می گوید با علم بر اینکه اگر او می دانست بدلایل اجتماعی و مذهبی با این مر مخالفت می کرد.(در یک صحنه دردآور و پرسوز،راضیه به یک مرکز مشاوره امور اسلامی زنگ می زند تا ببیند آیا گناه است که او پدر نادر را که خودش را کثیف کرده،بشوید.)


در واقع،راضیه می خواست تا به همسرش که در آستانه ورشکستگیست،بدون این که او بداند،کمک کند.پس به این نتیجه می رسیم که این پنهانکاری کم اهمیت،منجر به یک تراژدی اجتماعی پرچالش می شود،اما فیلمنامه فرهادی آنچنان محکم ساختار یافته که هیچکس به اطمینان کامل از آن نمی رسد.سیمین و نادر کاراکترهای دوست داشتنی هستند که تماشگران طبقه متوسط بین المللی احتمالا بخوبی با آنها ارتباط برقرار می کنند اما از طرف دیگر این دو افرادی هستند که به طرق مختلف اسیر خودخواهی،پیشداوری و غرور شده اند.حجت و راضیه کمتر دلسوز و با انصاف به نظر می رسند،حداقل در ابتدا،آنها از مردم پر غم و حزن،متعصب و شدیدا مذهبی طبقه کارگر هستند،اما در بیچارگی و محرومیت آنها هیچ شکی نیست و این سوال که کدام یک از این زوج ها اشتباه بزرگتر را مرتکب شده،موضوعی بسیار عمیق است.حتی اعمال اشتباه ترمه،معلم مدرسه اش و همسایه نقش مهمی را در این داستان ایفا می کند.


وقتی نادر به خانه بازمی گردد و پدرش را بیهوش و بسته به تخت می یابد و راضیه که ظاهرا محل کارش را ترک کرده،او به شدت عصبانی می شود که قابل درک است و راضیه را اخراج می کند آنهم در یک فرایند متجاوز از بسیاری از تابوهای ایرانی و بوجود آورنده یک حادثه تراژیک که ممکن است نادر مسئول این اتفاقات باشد یا نباشد.چیزی که در ادامه اتفاق می افتد،نوعی روال پلیسی در ایران است که تمام کسانی که درگیر این حادثه هستند،انگیزه ای برای دروغ گفتن و منحرف ساختن واقعیات دارند،تحت شرایطی که سرنخ ها در همه جا یافت می شود و حقیقت بی ابهام در هیچ جایی پیدا نمی شود.نادر با احتمال حکم سنگین زندان بخاطر آنچه که با راضیه انجام داده،روبرست و در مقابل راضیه نیز چنین شرایطی دارد و او بخاطر آنچه که با پدر نادر انجام داده.در ضمن،حجت که شخصیتی نا آرام و بی ثبات دارد همه را با خشونت تهدید می کند،افراد بیگناه به شهادت دروغ کشیده می شوند و سیمین در تلاش است کاری را انجام دهد که افراد ثروتمند در چنین شرایطی می کنند- پوشاندن همه چیز با پول.
  

"جدایی نادر از سیمین" که با ظرافت و دقت خاصی توسط محمود کلاری در لوکیشن های تهران فیلمبرداری شده و با بودجه ای معادل پانصد هزار دلار (بدون هیپچگونه منبع دولتی) ساخته شده، یک درام صاحب سبک از شدت ها و پیچیدگی های شگفت انگیز است که توسط کسی کارگردانی شده که بخوبی با سنت های سینمای آمریکا و اروپا آشنایی داشته و در فیلم بکار بسته است.این فیلم،چیزی فراتر از یک کار کامل از زندگی امروزیست تا فیلم هایی که در یکی دو سال گذشته در آمریکا ساخته شده است اما باید اعتراف کرد که آنچنان سطح این گونه،را ارتقا نبخشیده است.این فیلم،نگاهی فوق العاده درون یک ملت و جامعه ورای کاریکاتورهای موهن رسانه ای است که افراد بسیار کمی از بین ما می توانند درک کنند، ،این یک اثر عمیقا انسانی با نتایج احساسی و چشم اندازی تراژیک از یک ایده بدیع و جالب توجه است.
نقد از:Andrew O’Hehir

نظر مترجم


اصغر فرهادی در سالیان اخیر و با فیلم های "درباره الی" و "جدایی نادر از سیمین" به موضوعاتی برای طرح داستان توجه نموده که نه تنها در جامعه در حال گذار کشور ما بلکه در سراسر دنیا به بیماری های مصری و اپیدمیک تبدیل شده و آن پیشداوری و الاخصوص دروغ است که این امر توانسته  طرفداران سینما را تا حدی بخود جذب کند اما این تمام مسئله نیست،آنچه که او را چه در ایران و چه در سایر کشورها به فردی موفق و قابل توجه تبدیل ساخته توانایی خارق العاده فرهادی در طرح این موضوعات به داستانی جذاب،گیرا و خوش پرداخت می باشد.او هیچوقت به دنبال این نبوده که صرفا داستانی را بیان کند و خود پیام اخلاقی را به گونه ای کاملا نخ نما شده به خورد مخاطب بدهد،او همیشه در این هدف بوده که در سیر داستانهایش شما را به این فکر بیاندازد که اگر جای کاراکتر فیلم بودید،چه می کردید.چنین رویکردی در فیلم های او،از فیلم بسیار زیبای "شهر زیبا" مشهود است، در "درباره الی" سیری صعودی دارد و در فیلم کاملا موفق "جدایی نادر از سیمین" به اوج خود می رسد،که به نظر من بسیار پسندیده است.


فیلم "جدایی نادر از سیمین" بیشتر از اینکه بحث های عقیدتی و ساختار اجتماعی را مد نظر داشته باشد (آنچه که بیشتر غیر ایرانیان،به سرعت برداشت می کنند)،بر موضوعات انسانی و اخلاقی متمرکز است.به نظر من یکی از مهمترین دلایل موفقیت جهانی فیلم "جدایی"،داستان پر تعلیق،پر تنش و گیرا و مهم تر از همه ساده است.سادگی از این منظر که فیلم با استفاده خوب از بازیگران و اجتناب از وارد شدن در گره هایی که ممکن است حفره هایی غیر قابل حل در متن فیلم ایجاد کند،به بیان مفاهیمی عمیق و تفکر برانگیز پرداخته است.از طرف دیگر این فیلم اثبات کرد که تعلیق،حتما از یک ماجرای قتل،جنایت،سرقت و ... به مخاطب القا نمی شود بلکه ممکن است اتفاقات ساده را در بستر سینما چنان مطرح نمود که مخاطب را در تشویش و تعلیق و نگرانی از اتفاقات آتی در فیلم فرو برد،البته نباید منکر این امر شد که برخی صحنه های فیلم دقیقا تداعی کننده آثار استاد تعلیق،هیچکاک،است.


از طرف دیگر نباید کار سایر عوامل بخصوص فیلمبردار فیلم،نادیده گرفته شود؛فیلمبرداری بسیار خوب فیلم در مدیوم شات ها و بویژه برخی نماهای بسته،کاملا در بیان احساسات درونی کاراکتر و فضای حاکم در آن سکانس کمک نموده است. طبق معمول همیشگی فیلم های فرهادی،کارگردانی مستند گونه و بازی های کاملا قابل لمس است که در این فیلم بخوبی به اجرا درآمده آنچنان که شما کاملا با بازیگر و محیط پیرامونی ارتباط برقرار کرده و خود را جایی در نزدیکی بازیگران و در فیلم می بینید که در کنار کارگردانی هوشمندانه اصغر فرهادی،این موضوع را باید مدیون بازیگران عالی فیلم دانست.


در مورد شخصیت سازی ها،برخی ار منتقدین مخالف فیلم بر این عقیده اند که شخصیت ها کاملا در درون خود با تضاد روبرو هستند مثلا بیان می کنند که کاراکتر راضیه،شخصیتی کاریکاتوری از مذهبی بودن دارد و در سرتاسر فیلم به دروغ گویی می پردازد و در آخرین لحظه آن ایمان ساختگی را دوباره به نمایش می گذارد،در پاسخ این افراد باید گفت،در جامعه ای که میان مدرنیزه شدن،اقتصادی فکر کردن و بلاتکلیفی امروز با دلبستگی به ایمان و اعتقادات و اخلاقیات فرا بده بستانی گذشته گیر افتاده و هنوز نتوانسته راه خود را آشکارا تعیین کند،نه تنها چنین افرادی مقوایی نیستند بلکه بخصوص در اقشار کم درآمد جامعه نمونه های فراوانی از این دست افراد وجود دارند و نمی توان منکر وجود آنها شد.
  

در پایان باید گفت که "جدایی نادر از سیمین" نام ایران و سینمای ایران را  تقریبا پس از یازده سال پس از "بچه های  آسمان" مجید مجیدی، بر سر زبان ها انداخت و دوباره به جهانیان معرفی نمود،سینمایی که با وجود "پالون دوزهایی" که فقط به فکر رسیدن به مقامات دولتی و ارائه مفاهیم غیر انسانی و مبتذل در جامعه هستند و روز به روز در بردن آبروی ایران و ایرانی از هیچ کوششی فرو گذار نیستند،با وجود افرادی چون فرهادی، مجیدی، کیارستمی، میر کریمی ،پناهی و... هم چنان به زنده ماندن و آینده امیدوار است و نیازمند حمایت افرادیست که در فکر تعالی انسانی هستند نه پر کردن ذهن خسته مردم از خرافات و القائات سطحی توسط قماشی خشک مغز.

۳ نظر:

Unknown گفت...

پالون دوزها رو خوب اومدی
و نقدت هم منصفانه بود

ناشناس گفت...

سلام
ممنون از نقدتون،اما نطرتون رو درباره راضیه قبول ندارم.چون تمام تلاشش رو می کنه تا به کمک مذهبش انسان درستی بمونه و ایمانش الکی نیست.در بسیاری از صحنه های فیلم این موضوع رو می بینیم.مثلا جایی که از سیمین می خواهد پول رو نده چون حرومه،جایی که قسمی که مطمئن نیست نمی خوره یا ...

Mostafa Motazedian گفت...

بعد از مدت ها بلاخره فرصت شد که این نقدتو بخونم آقا میلاد

کلا در مورد این فیلم میتونم تو یه خط بگم که وقتی فیلمنامه ،کارگردانی ،فیلمبرداری ،بازی بازیگران و... همه به خوبی اجرا بشن ، اون ایدال کارگردان به تصور در میاد

با نقدتم همانطور که قبلا در مورد فیلم صحبت کردیم کاملا موافقم