نقد فیلم A Serious Man



ما از کتاب جاب:مردی که در چند روز از زنی متولد می شود و پر از رنجش و مشکل است می فهمیم که چنین مردی لری گاپنیک می باشد.او فیزیک را در مقابل تخته سیاهی پر از معادلات گیج کننده که دلایل ریاضی برای بدست آوردن قطعیت هستند،درس می دهد و زندگی خودش،از چه چیز می توان مطمئن بود؟هیچ چیز.
همسرش در حال ترک او برای رفتن و زندگی کردن با دوست صمیمی لری است.پسرش در مدرسه عبری به موسیقی راک گوش می دهد.دخترش برای کار بینی اش پول می دزدد.برادر زنش روی کاناپه می خوابد و دزدکی به بارهای نامناسب می رود.همسایه تفنگ دوستش او را می ترساند.یکی از دانشجویانش تلاش دارد تا در یک زمان هم به او رشوه دهد و هم او را تهدید کند.کمیته تصدی، نامه های امضا نشده افترا آمیز درباره او دریافت می کند.زن همسایه دیگر او،دیوانه س ک س است.خدا کمکش کند،این مرد باید نزد یک دکتر برود.
تاد مک کارتنی در ورایتی می نویسد:"این فیلمیست که باید  پس از بردن اسکار بسازید."من نمی توانم بهتر از آن کاری کنم.پس از فیلم جداً عالی اینجا جایی برای پیرمردها نیست،برادران کوئن فیلم نه شدیدا جدی یک مرد جدی را ساخته اند که هرنشانی از کار عشق را به دوش می کشد.
فیلم اینطور که به نظرم می آید در شهر حومه دوران کودکیشان در میناپلیس شروع می شود.جایی پر از چمنزار با خانه های جدا ازهم و گاراژهای بزرگ اما با درختان کمی در اطراف آنجا.در این دنیا،لری گاپنیک (مایکل اشتولبرگ) جداً می خواهد که جدی گرفته شود و کار درست انجام دهد،اما آیا خدا او را جدی می گیرد؟ویرجینیا وولف می گوید:"من کتاب جاب را دیشب خواندم و فکر نمی کنم خدا در او خود را بخوبی متجلی کند."کسی آن بالا،لری گاپنیک را دوست ندارد.
فیلم که با یک پیشگفتار بطور سیاهی کمیک به زبان عبری شروع می شود،در اجتماعی یهودی جای دارد که منطق (فیزیک) بصورت نامربوط توسط رمز و راز (تقدیر) ارائه می شود.گاپنیک هر تخته سیاهی را که بخواهد می تواند پر کند و این کار به او سودی نخواهد رساند.شاید به این دلیل که یکی از اجداد،دیبوکی را دعوت کرد تا از آستانه و سرحد او بگذرد،لری نفرین شده است.دیبوک روح سرگردان یک انسان مرده است.شما نمی خواهید در دعوت یکی از آنها به خانه تان اشتباه کنید.نیازی نیست که یهودی باشید تا این موضوع را بفهمید.
بیشتر موفقیت یک مرد جدی از نوع بازی مایکل اشتولبرگ،بدست آمده است.او نقش گاپنیک را نه به عنوان یک انسان غمگین یا بازنده،نالان یا افسرده بلکه یک مرد امیدوار که نمی تواند باور کند چیزی را که بر سرش می آید،بازی می کند.چه چیز دیگر می تواند اشتباه باشد؟کجا می تواند خوشبختی را بیابد؟چه کسی را می تواند خشنود کند؟در قسمت س ک س،چرا حتی خواب و خیالات خیس او (اصطلاحی به معنای خارج شدن منی در هنگام خواب) با زل زدن به زن بی پروای همسایه (امی لندکر) ترسناک است؟چرا سای ابلمن (فرد ملامد) دوست به اصلاح صمیمی اش که زنش را از او دور کرده است،با لری مانند انسانی که درکش می کند و برایش احساس دلسوزی و غم می کند،حرف می زند؟آیا فِرد می داند که بخت دیگر با لری یار نیست؟
چرا فرزندانش با او رابطه خوبی ندارند؟چرا برادر زنش مانند یک زالوی تنبل و بی دست و پاست؟ چرا هیچ خاخامی نتوانسته توصیه ای سودمند و امیدوار کننده به او بدهد؟چرا دانشجویی (دیوید کنگ) که با صراحت در امتحانش مردود شده،روی میز گاپنیک رشوه می گذارد و سپس نوعی رفتار می کند تا او را تخریب کند؟
چرا،چرا،چرا؟مطمئنم شما این جوک قدیمی را شنیده اید که در آن جاب از خدا می پرسد چرا همه چیز در زندگی من درست پیش نمی رود.بیاد دارید خداوند چه جواب او را می دهد؟اگر بیاد نمی آورید،از کسی بپرسید.نمی توانم اثبات کنم اما مسلما یقین دارم که بیش از نصف مردم روی زمین چیزی شبیه این جوک را شنیده اند.
آیا من اشاره کرده ام که فیلم یک مرد جدی،غنی و با مزه است؟این یک فیلم روده بر کننده از خنده نیست،بلکه پر درد است.که می تواند بامزه هم باشد.کوئن ها بازیگران کاملا ناشناخته ای را یافته اند، یا کسانی مثل اشتولبرگ،کاند،ملامد که قبلا آنها را دیده اید،اما دقیقا نمی دانید کجا.من تصور می کنم(اما نمی دانم) که جوئل و اتان برای سالها روی این قصه کار کرده اند،با یادآوری کردن هر شخصیت ممکن به هم وقت گذراندند،بازیگر را دیدند و کارش را مشاهده کرده اند،"این خانم سامسکی ماست".هنرپیشگان آنها لیست بازیگرانشان نبودند بلکه آنها از قبل تعیین شده بودند.
از جنبه هایی،بازیگر مورد علاقه من ملامد در نقش سای ابلرمن است.نقش او آنچنان بزرگ نبود ولی بسیار خوب بود،او در اولین صحنه وقتی که فقط صدایش از پشت تلفن می آمد،فضایی پر از حضور خود را ارائه داد.این صدای همان خائنیست که زن گاپنیک را دزدیده است و عقیده دارد که خوب خواهد بود اگر آنها یک مکالمه کمک کننده و طولانی داشته باشند.ابلمن نه تنها یک حزن واندوه است بلکه مشاور حزن واندوه نیز می باشد.با چنین شوتزپاه (اصطلاح عبری به معنای اعتماد به نفس،شهامت و جسارت)، تو باید تحسین شوی.
امی لندکر در نقش خانم سامسکی بسیار عالی و بی نقص بود.او شخصیت را در یک حس شدیدا پر منطق،س ک س ی می کند،اما هر مرد محتاطی در نظر اول خواهد دانست که باید شفاف عمل کند. جودیث گاپنیک،در نقش همسر لری،قادر است تنها در صحنه های کمی این فکر را تلقین نماید که لری را نه برای  هوای نفس و خارج از عصبانیت ترک می کند،اما چون حس می کند کشتی لری درحال غرق شدن و قایق نجات،سای ابلرمن است.
در یک مرد جدی،قصه ای برای گفتن وجود دارد که بی جا و بی مورد به نظر می رسد.من معتقدم این همچون تمثیلی برای انعکاس فیلم،زندگی گاپنیک، و ،در حقیقت، کتاب جاب عمل می کند.این  در مورد دندانپزشکی یهودی است که در می یابد که حرفهای جمله "کمکم کن" به طور طبیعی به زبان عبری روی قسمت پشتی دندان جلویی یک فرد غیر یهودی ایجاد شده است.بیاد داشته باشید که بسیاری از تمثیل ها پیام هایی در خطوط پایانی خود دارند.
 نقد از:راجر ابرت

هیچ نظری موجود نیست: