501Must-See Movies:The Gay Divorcee




رقاص معروف،گای هولدن (استایر) در حال مسافرت در انگلیس با اگبرت،دوست و وکیلش،است که با میمی (راجرز) آشنا می شود و به او علاقمند می گردد.اگبرت دوست عمه میمی،هورتنس (بردی) است و این دو در تلاش برای گرفتن طلاق میمی از شوهر زمین شناسش به اسم سریل (استین) هستند.آنها تصمیم می گیرند تا رابطی را استخدام کنند تا سریل را مجاب به طلاق دادن میمی کنند.میمی، گای را با رابط اشتباه می گیرد و او را نیمه شب به اتاقش دعوت می کند.وقتی که بعدها همه این موضوعات توضیح داده می شود،میمی از سریل می خواهد او را طلاق دهد تا بتواند با گای ازدواج کند اما سریل می گوید که او را می بخشد.در این حال،گارسون سریل را می شناسد که با زن دیگری بوده است.وقتی اگبرت و هورتنس اعلام می کنند که ازدواج کرده اند،میمی و گای با رقصیدن به ازدواج آنها پاسخ می دهند.

501Must-See Movies:Freaks



کلیوپاترا (بکلانووا)،هنرمند بند باز در یک کارناوال،با معشوقش،هرکولز (ویکتور) نقشه می کشند تا ارثیه بسیار زیاد هنس کوتوله را از چنگش در بیاورند.اگرچه دوست دختر هنس،فریدا (دیزی ارلز) از این حیله آنها با خبر می شود اما هنس با ناامیدی به کلیوپاترا علاقمند می شود.

غرش شیر در فیلم های استودیو MGM



از چه زمانی برای اولین بار از غرش شیر به عنوان لوگوی استودیو MGM در ابتدای فیلم های این شرکت استفاده شد؟

برای نخستین بار شیری به اسم اسلتس در لوگوی استودیو در فیلم سال 1924 به نام او که سیلی می خورد،ظاهر گردید اما این شیر از سال 1928 دیگر در لوگو نبود و بجای او شیر دیگری به اسم جکی قرار گرفت که تماشاگران از آن موقع دیگر صدای غرش این سلطان حیوانات را شنیدند.از آنجا که این موضوع هنوز در دوران سینمای صامت اتفاق می افتاد،صدای غرش از طریق گرامافون پخش می شد.5 شیر افتخار حضور در لوگوی این استودیو را داشته اند اما لئو،پنجمین آنها،از همگی آنها سابقه بیشتری دارد یعنی ابتدای تمام فیلم های MGM از سال 1957.

501Must-See Movies:Citizen Kane



چارلز فاستر کین (ولز) در آخرین نفس های عمر خود کلمه شکوفه رز را به زبان می آورد و فیلم در مورد تلاش های صورت گرفته توسط دوستان،آشنایان و همکاران کین است تا به سیلاب های کاملا بی ضرر و غیر منتظره با استفاده از فلاش بک هایی به زندگی اش،معنا ببخشند.

501Must-See Movies:It’s a Gift



هارولد بیسونی (فیلدز) پس از آنکه همسرش خانوم بیسونی را با نارضایتی های بی پایانش ترک می کند،به مغازه اش می رود تا ببیند بردست بی عرضه اش،اورت (یانگ) درمورد مراقبت از بیبی دانک (لروی) موافقت کرده است و در آن لحظه مغازه پوشیده از شیره می شود در حالیکه یکی از مشتریان بخاطر نارنج ها (کامکوات) فریاد و اعتراض می کند و یک مشتری کور نصف اجناسش را به خاطر یک تکه آدامس از بین می برد.