نقد فیلم The Tree of Life



زندگی در این فیلم هیپنوتیزم کننده ترنس مالیک یعنی "درخت زندگی"،آغاز می شود و پایان می یابد،و سپس دوباره آغاز می شود و پایان می یابد.جهان که در این فیلم با ترکیبات فناوری CGI (تصویر پردازی کامپیوتری) بی نظیر و نماهای باز با شفافیتی کامل ساخته شده و به نظر باعث حسادت سازنده برنامه "سیاره زمین (Planet Earth)" می شود،دارای وضعیتی پی در پی از هیجان و شادی،بسط و انفجار،خیزش و آرامش است.مالیک شدیدا گوشه گیر و درونگرا،بهمراه این تصاویر از قطعات موسیقی باخ،مالر و هولست بعنوان پیش درآمد استفاده می کند.دایناسوری شکاری می خواهد جان یک بلنچیلوفوساروس ضعیف و کوچک را بگیرد و در همین حال،سلول ها تقسیم می شوند،بهم برخورد می کنند و منعقد می گردند تا زندگی بشری شکل بگیرد؛یک زندگی به شکل خانواده اوبراین،خانواده ای پنج نفره در دهه پنجاه ساکن حومه واکو در تگزاس که  در آن مه DDT (نوعی ماده شیمیاهی حشره کش) و تماشای یک لباس شب نازک،به توتم و روح محافظ بلوغ رو به رشد و نا آرام فرزند بزرگ اوبراین،جک (هانتر مک کرکن) تبدیل می شوند.



قسمت های کوچکی از زندگی خانواده اوبراین،و بیش از همه فقدان یکی از پسرها در سن 19 سالگی،پیشگفتاری از سمفونی مالیک از زمان و نور است که در مقدمه ای کوتاه از جک امروز،که کاملا رشد کرده و در جسم شان پن نمودار گشته،به نقطه اوج خود می رسد.جک بعنوان یک مرد در برج های جدید از نور،شیشه،فلز و سنگ زندگی و کار می کند.این ساختمان ها،کلیساهایی جامع بمنظور سرپیچی از زمان هستند و فیلم مالیک بخوبی با حرکت در طول دوران های دیگر،چنین کاری انجام می دهد.این موضوع دقیقا دغدغه نویسنده و کارگردان فیلم های گذشته بوده است،تا با چنین سرعتی از خلال سال های متمادی دوران های مختلف حرکت کنند.حس شاعرانه و ساکت مالیک از سینما بگونه ای است که  پنج فیلمش او را در کنار کارگردانان مشهور و سطح بالای سینمای معاصر همچون مارتین اسکورسیزی،دیوید لینچ و فردریک وایزمن قرار داده است.اولین کار او،سرزمین بدها (Badlands)،هنوز بعنوان یکی از کارهای کلیدی و مهم آمریکایی در دهه 1970 باقی مانده است.


فیلم های گذشته مالیک در کنار سایر مسائل،شاهکارهای صحت و ظرافت در لحن هستند،البته بجز فیلم دنیای جدید (The New World) که فیلم آنچنان زیبایی نیست.حس شخصی مالیک از فرم و سبک در همه کارهای او نمود داشته و شکل می گیرد،اما درخت زندگی،همانطور که بسیار مورد توجه قرار گرفت،بدلایلی شخصی ترین فیلم اوست.پدر او بعنوان زمین شناس در یک شرکت نفتی مشغول به کار بوده است که حداقل در ظاهر امر، مشابه با آقای اوبراین (با بازی برد پیت که همچنین بعنوان تهیه کننده نیز همکاری داشت) است که مهندسی دائما افسرده و ناراحت بخاطر تبدیل نشدن به یک مخترع می باشد.در واقع،خود مالیک در فضای آسمانی میان مکانیک آشنای سینما بعنوان یک فرم و اختراعگری آزادانه هنر به چشم می آید،اگرچه سخت است تصور نمود که دورنمای او به سختی و غمباری آینده ای باشد که پدر جک برای پسرانش می بیند.آقای اوبراین حضوری سختگیرانه و سلطه جو درخانه اش دارد که همچون ابرهای سیاه حامل تندر است،در عوض همسرش (جسیکا چستین مجذوب کننده)،با موهایی همرنگ مارامالاد نانجی رنگش،دارای شخصیتی پرورش دهنده،صادق و بخشنده است که بر فرزندان خود تاثیر می گذارد.


کلمات توسط این کاراکترها گفته می شوند،اما همچنین بوسیله صدایی نجوا می شوند که ناگهان از توده متراکم صدا که صداگذار و تدوینگر صدا کریگ برکلی ایجاد کرده اند،ظاهر شده و با موسیقی سوناتای گورچکی بهمراه صدای فریادها و خنده های پسرها ترکیب می شود.به همان اندازه که ممکن است "درخت زندگی" یکی از فیلم های مهم سینما باشد،درک معنای واقعی آن غیرممکن است و رازهای افزاینده اش با یک نمای تکی انباشته می شود و بدین سان فیلم سرشار از دو راهی هاست.شماها و طرح های بصری بخصوص در استفاده از جلوه ها و افکت ها،به جذابی صدای کار،میکس شده است که لحظات را به خوبی به اوج و نهایت اثرگذاری خود می رساند،که بیادماندنی ترین آنها لحظه ایست که هنگام فرونشستن غبار در حیاط،خانوم اوبراین روی هوا معلق است در حالیکه می چرخد و حرکت می کند.


لحظه رقص باله آسمانی به همان اندازه با حافظه جک عجین شده که با تعادل پرطراوتی که مالیک میان متافیزیک و طبیعت،نوجوانی و بزرگسالی،توده های سماوی و چشم اندازهای زمینی،پدران و مادران،نور و تاریکی،و مرگ و زندگی بوجود آورده است.جاه طلبی کارگردان بی نهایت و بی اندازه دست نایافتنی است که بهمین دلیل،با وجود علاقه و احترام زیاد من برای فیلم،نمی توانم بگویم که این فیلم نسبت به سه کار دیگر مالیک یک شاهکار است.به نظر،"درخت زندگی" پاسخی خوش بینانه به فیلم "2001:اودیسه فضایی" یا داستان های مسیحی در آمریکای جنوبی باشد،که ممکن است برخی این فیلم را غیرممکن و غیرمنطقی بدانند،یا برخی تحت تاثیر تصاویر و رازهای ذاتی و فطری آن قرار گیرند؛مانند همه فیلم های مالیک،این فیلم نیز باید چندین بار دیده شود.حتی اگر "درخت زندگی"،که برنده نخل طلای کن شد،نمونه یک کلاس درس با موضوع سبک-مهم تراز-مفهوم است،همان طور که بسیاری از بدگویان فیلم به آن اشاره کرده اند،این فیلم تمرینی شگرف و عظیم در مورد سبک است که با بازی فوق العاده برد پیت،به انجام رسید.بهر صورت،مشاهده چشم انداز مالیک از زندگی ابدی مرا به ناگاه محو خود کرد و زمانی به حالت جسمانی خود بازگرداند که تیتراژ پایانی فیلم بود.
نقد از:کریس کبین

هیچ نظری موجود نیست: