استیون اسپیلبرگ از خانواده،رفتن به سینما و مشکلش با ذرت های بوداده در سینماها و... می گوید



استیون اسپیلبرگ دوعشق بزرگ در زندگی خود دارد:خانواده و فیلمسازی.برقراری تعادل میان این دو،همانطور که خودش بیان می کند،"بزرگترین چالش زندگی"او می باشد،البته "خانواده همیشه سرمنشا یک انسان موفق است".
او پدر هفت فرزند و همسر کیت کپشاو بازیگر که اخیرا 65 ساله شده، است که در سالهای اخیر مشغله بیشتری نسبت به گذشته دارد.در کنار تهیه کنندگی دو سریال سقوط آسمانها (Falling Skies) و ترا نوا (Terra Nova)،او دو فیلم نیز در 2011 ساخت،که یکی از آنها فیلم دوران جنگ جهانی اول یعنی اسب جنگی (War Horse) و دیگری انیمیشن سه بعدی ماجراهای تن تن (The Adventures of Tin Tin) می باشد.
او این مصاحبه را با کیت میرز در ریچموند انجام می دهد،جایی که در کنار دنیل دی لوییز در حال ساخت فیلم لینکولن Lincoln)) می باشد.


شما چطور می تونید در یک زمان روی چند پروژه کار کنید؟
می دونید،این موضوع با بزرگ کردن هفت فرزند و رفتن به اتاق هرکدومشون و هر شب،برای هر کدوم یه قصه گفتن،فرق نداره.چون در خانواده من،یک داستانو همه نمی پسندن.هرکدوم از بچه هام داستانای مختلف از دنیاهای مختلف می خواستن.این تمرین من بود.
  

چرا می خواستید فیلم اسب جنگی رو بسازید؟
فکر می کنم این شجاعت،قدرت و افتخاری بود که از یه جنگ فجیع بیرون اومد؛این ارزشای مثبت،روابطی رو تعریف کرد که فیلم دربارش بود.از کل فیلم شاید فقط نه و نیم دقیقه اون صحنه جنگی باشه.بقیه چیزا درباره ارتباطیه که جویی یعنی اسبمون،با انسانها برقرار می کنه.

شما کتابای تن تن رو جز کتابای بزرگسال می دونستید،اما وقتی که درباره فیلمتون صحبت می کنید مثل یه کودک به نظر میاید.
خوب،از وقتی که فیلمو داشتم می ساختم،احساس کودکی اومد سراغم.چیزای خیلی زیادی وقت ساخت فیلم بود که می تونستم انجام بدم و توی دنیای واقعی نمی توسنتم،پس این مثل آزاد بودن و گشت زدن تو یه مغازه اسباب بازی فروشی بود.تن تن یه گزارشگره و همیشه اون بیرون دنبال یه داستان خوبه و یه مرتبه توی یه ماجرایی قرار می گیره که دربارش بنویسه.منم بعنوان فیلمساز توی یه همچین وضعی هستم.


وقت تعطیلات توی خونتون چیکار می کنید؟
بیش از اونچه باید می خوریم و به سینما می ریم.

ذرت بو داده هم می خرید؟
نه،چون خیلی وزنم زیاد شده!من معمولا نوشیدنی رژیمی و ناچو (نوعی غذای مکزیکی) می گیرم.ممکنه فکر کنید ناچوهای پر پنیر نسبت به ذرت بو داده بیشتر باعث اضافه وزن میشه،اما به دلایلی اینجور نیست.ذرت بو داده برای زندگی و سلامت من سمه.

شما یک شنبه ها کار خاصی انجام می دید؟
همسر و بچه هام معمولا سینما می رن و منم تنها توی خونه بازیای فوتبال NFL رو می بینم.تیم مورد علاقم سنت لوییسه.(کپشاو و مادرش هر دو از آنجا هستند.)

مادر شما سال بعد 92 ساله میشه و پدرتون 95 ساله...
خیلی احساس خوش شانسی می کنم که الان اونا رو توی زندگیم دارم.


مهمترین چیزی که ازشون یاد گرفتید،چیه؟
از پدرم یاد گرفتم که به حرف دیگران گوش کنم.از مادرم،یاد گرفتم که اگر امروز یه روز بد داشتید،به احتمال زیاد فردا یه روز خوب خواهید داشت.مادرم یه آدم غیر قابل کنترله،اون خیلی پر انرژیه.

درباره کلکسیونتون از آثار نرمن راکول بگید.
من بیش از 30 تا تابلوی نقاشی دارم.جورج لوکاس و من کلکسیونامون رو کنار هم آوردیم و سال پیش برای شش ماه اونا در اسمیتسونیان بودن.

تابلوی مورد علاقتون کدومه؟
تابلوی خبره (The Connoisseur).این تابلو تصویر یه مرد نسبتا شیک پوشه که پشتش به ماست  در حالیکه داره به یکی از نقاشی های جکسون پولاک  خیره شده و ازش چیزی نمیفهمه.این تابولو توی دفترم نصب شده و برای من یادآور اینه که بعضی وقتا بزرگترین رازها درون چیزاییه که شما کاملا نمی تونین توصیفشون کنید.

یه بار شما گفتید بچیگیاتون خیلی بی قرار و از نظر احساسی حساس بودید،هنوزم همونجوری هستید؟
بله،هرچی پیرتر میشم،باهوش تر می شم،اما آروم تر نمیشم.



در ادامه مصاحبه،این کارگردان تحسین شده درباره منتقدین،فیلم های مورد علاقه اش در تعطیلات و اینکه کدامیک از فیلم هایش را فرزندانش بیشتر دوست دارند،صحبت می کند.

در مورد توجه به تفکرات منتقدین.
من به چیزایی که منتقدین میگن،توجه می کنم.وقتی جوونتر بودم،اینکارو نمی کردم،اما الان بیشتر توجه می کنم.آدمای خیلی باهوشی وجود دارن که درباره فیلم می نویسن،و من واقعا از نظراشون درباره فیلمام سود می برم.خیلی سخته اگه نقدی سطحی و فرومایه باشه اما اگه منصفانه،عینی و هوشمندانه باشه،حتی اگه مخالفم باشه،ناراحت نمیشم.البته به همون مقدار که درایت داره.

درمورد فیلمهای اسپیلبرگ که فرزندانش بیشتر دوست دارند.
بچه هام هنوز فیلمای جدیدمو ندیدن (زمان مصاحبه،اواسط نوامبر)،اما اگه می خواید درباره فیلمای قدیمی صحبت بشه،دو فیلمی که اونا خیلی دوست دارن فیلمای ET و چنگک (Hook) هستش.می دونم چرا اونا ET رو دوست دارن،این فیلم براشون چیزی داره که بهشون باور میده.این یه افسانه خیالی مدرنه.اما هنوزم کاملا نمی فهمم که چرا چنگکو دوست دارن.من معمولا فیلمامو توی خونه براشون پخش می کنم،مجبور نیستم ازشون بپرسم که چی فکر می کنن.اونا مستقیما بهم میگن.بچه های من ممکنه مودب باشن،اما خجالتی نیستن.


در مورد فیلم های تعطیلاتی که مورد علاقه خانواده اش است.
هر روز تعطیل،دوست داریم که فیلمای کلاسیک این یک زندگی شگفت انگیزه (It’s A Wonderful Life) با بازی جیمز استوارت و دونا رید،فیلم معجزه خیابان سی و چهارم (Miracle on 34th Street) با بازی ناتالی وود و مائورین او هارا رو ببینیم.و به دلایلی بچه هام دوست دارم جادوگر اوز (Wizard of Oz) رو برای صدمین بار تماشا کنن.

درمورد بزرگ شدن بهمراه سه خواهر.
من فرزند بزرگتر بودم،بنابراین بهترین چیز درباره داشتن سه خواهر کوچکتر زمانی بود که من فیلمای 8 میلی متری می ساختم،من همشونو بیرون می فرستادم تا بلیط بفروشن.اونام دخترایی رو می آوردن که خیلی کمک کارم بود.

در مورد کارگردانی فیلم اسب جنگی با ستاره ای اسبی.
کارکردن با اسب ها چیزیه که من باهاش آشنام،چون همسرم و دختر 15 ساله من سوارکاری می کنن.همسرم گهگاهی با اسبا حرکات نمایشی انجام میده و دخترمم از چهار سالگی به صورت رقابتی سوارکاری می کنه.پس من با کلی اسب برای چندین سال زندگی کردم و بهمین دلیل ساخت این فیلم در توان من بود.


در مورد کار برای اولین بار با استفاده از تکنولوژی موشن کپچر برای فیلم  ماجراهای تن تن.
اولا برای من کارگردانی و هدایت بازیگرام توی یه اتاق سفید بدون هیچ صحنه و لوازم صحنه ای،اضطراب آور بود.اما بعد مدتی اوضاع به سمتی رفت که گفتن یه داستان خوب ساده شد.فیلم تن تن از تکنولوژی بری خلق یک سبک استفاده می کنه،اما ماهیت و ذات داستان چیزیه که من خیلی باهاش راحتم و بهش آشنام.
تکنولوژی ای که دایناسورها رو با فیلم پارک ژوراسیک وارد زندگی کرد هم برای ماه های اول کار مقداری اضطراب آور بود،تا اینکه من از پیچ و خم یادگیری فارغ شدم.بعد از اون،این برام به سادگی آب خوردن شد،همین قضیه درمورد فیلم تن تن هم اتفاق افتاد.

هیچ نظری موجود نیست: