مصاحبه با جان لستر،خالق بیادماندنی ترین انیمیشن های دنیا



جان لستر 54 سال سن دارد،اما مانند کودکانیست که دائما در حال جنب و جوش هستند.جمله مورد علاقه او"من خیلی هیجان زده شدم"است و اشیا کاملا  کمیاب و نادر او سراسر دفترش در استودیو انیمیشن پیکسار را فراگرفته است،دفتری که او در آن نیروی خلاق مسلطی برای ساخت انیمیشن های معروف و جذابی چون داستان اسباب بازی ها،هیولاها،ماشین ها و در جستجوی نمو بوده است.از زمانی که دیزنی در 2006 پیکسار را خرید،لستر مسئولیت نظارت بر این استودیوی انیمیشن افسانه ای را بر عهده دارد. در این مطلب به مصاحبه استیو دلی با جان لستر در بخش یکشنبه ها با..... مجله پرید می پردازیم.

همگی ما بزرگترها از صحنه های پایانی داستان اسباب بازی ها 3 تحت تاثیر قرار گرفتیم.چه چیز  چنین تاثیری را ایجاد کرده بود؟
صحنه ای تو اواخر فیلم وجود داره که عواطف و احساسات همگی رو تحریک می کنه و اون زمانیه که مادر اندی وارد اتاق خالی اندی میشه  کاری که میکنه اینکه دستشو روی سینش میذاره و با حس خاصی نفس میکشه.این از تمام احساسات شدید والدین گرفته شده.من 5 پسر دارم و خیلی از تجربیات من در پرورش اونا در داستان وودی کابوی گنجونده شده.برای مثال،تاثیری رو که بردن پسرم بن به کالج بر من گذاشت رو پیش بینی نمی کردم.وقتی من داشتم دور می شدم،اون داشت طرف ما دست تکون میداد و منم شروع کردم به اشک ریختن.
احساسی که در فیلم ماشین ها 2 که تابستان اکران خواهد شد،چه خواهد بود؟
تو این داستان،مک کوئین رعد و برق دوست صمیم خودش میتر رو از محل زندگیش رادیاتو اسپرینگ جایی که بهش تعلق داشت و با خلق و خوش جور بود،به ورلد گرند پریکس پر زرق و برق میبره.این کار رفاقت اونا رو وارد پیچ و تاب فراوونی میکنه.همچنین این داستان راجع به کاراکتر میتره که میفهمه مردم دارن به اون میخندن،نه با اون.

داستان اسباب بازی ها 3 در 5 بخش اسکار که 2 بخش مهم آن بهترین انیمیشن،بهترین فیلم بود،نامزد دریافت جایزه شد.با این حال که انیمیشن برای خود بخش مجزایی دارد،آیا یک انیمیشن می تواند برنده بهترین فیلم گردد؟
من افتخار میکنم که ما بخش مختص به خودمون رو داریم.اما این نباید باعث جدا در نظر گرفتن انیمیشن در بخش بهترین فیلم بشه.همه این فیلما توی یه جور صفحه نمایش نشون داده میشن و مردم به یه اندازه پول بلیط میدن.اگر انیمیشنی بهترین سال خودش باشه،باید او جایزه نصیبش بشه.

فیلم های پیکسار غالبا دارای رگه های نستالژیک می باشد.شما شخصا راجع به چه چیز حس نستالژیک و دلتنگی پیدا می کنید؟
من به بچه هام دقت کردم و میبینم که به نظر میاد اونا بیش تر از زمان ما تکلیف درسی دارن.من در مورد بچه های امروز نگرانم که زمان کافی برای ساختن یک خونه بالای درخت یا دوچرخه سواری یا ماهیگیری ندارن.من نگرانم که زندگی سریع تر و سریع تر بشه.

آیا یکشنبه برای شما مجالی برای استراحت و فاصله گرفتن از کار نیست؟
آمین! یکشنبه ها برای من همش با خانواده بودن بدون هیچ برنامه کاریه.مراسم با کمدیای یکشنبه شروع میشه که من و پسرام خیلی علاقه داریم.کمدی مورد علاقه من در کودکی،بادوم زمینیها و دنیس پرخطر بود.و من همیشه کالوین و هابس رو دوست داشتم.بعد یه صبحانه جانانه،با خوراکی مورد علاقم.و برای باقی روز،دوری از تلوزیون و بازی ویدئویی و بجاش کاری بیرون انجام دادنه البته اگه هوا خوب باشه.ما از طرفدارای پر و پا قرص بازیای تخته ای هستیم چون این بازیا خانواده رو دور هم جمع میکنه.
داستان این همه پیراهن های هاواییایی شما چیست؟
تو کمد من،پیرهنام بر اساس موضوع طبقه بندی شده:ماشین،فیلمای پیکسار،فیلمای دیزنی،پیرهنای گرمسیری،تیمای ورزشی.همسرم،نانسی،میگه"تو باید پیراهنتو رو با کاری که تو اونروز میخوای انجام بدی،جور کنی".من همیشه میگم این پیرهنا مثل اسباب بازین که میتونی بپوشیشون.

هیچ نظری موجود نیست: