For Love or Country


فیلم برای عشق یا کشور در سال 1991 با یک ترامپتزن کوبایی به اسم آرتورو سندوال که وارد سفارت آمریکا در لندن می شود و درخواست پناهندگی سیاسی دارد،آغاز می گردد.دیوید پیر در نقش یکی ازماموراان سفارت است که با سندوال به مصاحبه می پردازد تا دلیل این درخواست او را برای اعطای پناهندگی بررسی کند.از این لحظه به بعد،ما به زندگی سندوال و چگونگی رسیدن او به این موقعیت بحرانی را با استفاده از فلاش بکهای متعدد که باسوالات پیر موجب می شود، پی خواهیم برد.
 
برای عشق یا کشور یک داستان بیوگرافیک واقعی درباره ترامپتزنی معروف به نام آرتورو سندوال است و در زمانی از زندگی او کاوش می کند که او شدیدا با محدودیتهای اعمال شده توسط فیدل کاسترو درباره موسیقی و سیاست های انقلاب کاسترو که جاز آمریکایی را که سبک مورد علاقه سندوال است غیر قانونی اعلام می کند،ناراضی می گردد.فیلم خود را درگیر نمایش هر مشکل جزئی در سیاست های کوبا نمی کند.در عوض،فیلم به روایت تلاش های سندوال برای پایدار ماندن به وطنش که مورد علاقه اوست و متعادل کردن آن با علاقه دیگرش موسیقی که او نمی تواند با همه سدهای بیشمار رودررو کنار گذارد،می پردازد.

تمرکز عمده فیلم که همان کشمکش های سندوال برای موسیقی است،با علاقه او به مارینلا که یکی از اعضای حزب کمونیست است که در یکی از ادارات حزب کار می کند و به پیام های حزب بدون تامل باور دارد،از جریان اصلی منحرف می شود.این دو یک علاقه سر سخت به یکدیگر پیدا می کنند که به ازدواج آنها منجر می شود اما هنوز باورهای آنها با هم در تناقض است به گونه ای که هیچیک نمی خواهد تسلیم عقاید دیگری شود.
برای عشق یا کشور بیان بسیار قوی درباره دموکراسی و نیاز به آن ارائه می گردد که نتایج یک دموکراسی در کوبا کاملا وارونه می شود.در اصل،برای عشق یا کشور داستان اندی گارسیا و کوبایی های دیگر عاشق کوبا مثل اوست که انحطاط  کوبا را از روز امید بخشی که فیدل کاسترو در خیابان ها،رژه رفت و قدرت را بدست گرفت،می بینند.در میان این انتقادهای سیاسی،فیلم حول اتفاقات تاریخی آن زمان می گردد که می توان به حضور چهره تاریخی موسیقی جاز آمریکایی دیزی گیلسپی و دوره های مهم تاریخ کوبا چون فرار دسته جمعی برخی کوبایی ها با کشتی در1981 یاد کرد.همه این اتفاقات مانند درس هایی برای ما که کاملا با مسائل کوبا آشنا نیستیم،وارد عمل می شود.


برای یک فیلم کمپانی اچ بی او،بودجه فیلم نمی توانست آنقدر زیاد باشد و آشکار است که فیلمسازان نمی توانستند در سواحل کوبا فیلمبرداری کنند و سواحل دیگری را جایگزین کوبا کردند.هنوز،جهانی که در فیلم به ما نشان داده می شود پر از فرهنگ و تاریخ و مردمی است که با وجودِ داشتن آرزوی آزادی و دموکراسی که توسط دیکتاتوری که جایگزین دیکتاتور قبلی گشته زیر پاگذاشته می شود،برای زندگی به بهترین نحوی که می توانند می کوشند.فیلم موفق است نه به این دلیل که پرچم آمریکا را برافراشته و حرکت می دهد بلکه در عوض به نفع کوباست.فیلم فقط ضد کاستروست.

بازی ها در کل فیلم عالیست.گارسیا در نقش سندوال روح و جان خود را کاملا در بازی می آورد؛ بخصوص تقاضای او به مصاحبه کننده آمریکایی حقیقتا جذاب و پر کشش است.واضح است که این فیلم خیالی برای گارسیاست و اطلاعات گذشته این حقیقت را ابراز می کند که گارسیا در تلاش برای کار در چنین فیلمی بوده است.گارسیا خود یک موسیقیدان است و اجرای نقش سندوال توسط او بخصوص در صحنه های مربوط به کلوب که او ترامپت می زند ،بسیار سرزنده و باورپذیر است.
مارینلا،همسر کمونیست ایده آلگرای سندوال،با بازی میا مائسترو بسیار آتشین و مصمم به باور به ایده آل هایش است،اما تغییر عقیده او از آیده آلگرایی کورکورانه به عمل گرایی و مصلحت گرایی خیلی ناگهانی اتفاق می افتد و اصلا باورپذیر نیست.چیزی که بسیار باور کردنی و تاثیرگذار به نمایش در می آید،سوء ظن ناگهانی سندوال به این موضوع است که مارینلا ممکن است از طرف حزب مامور شده باشد تا او را همراهی کرده و جاسوسی نماید.حتی زمانی که آنها با هم ازدواج می کنند؛این تردید به مارینلا ادامه می یابد.
گلوریا استفان خواننده کوبایی در نقش آمیلیا همکار مارینلا و یکی از اعضای حزب بازی می کند.کار استفان خوب است و این چیزی بیش از یک حدس نیست که که او فیلم را بر اساس عقایدش بازی کرد نه برای میلی که به بازیگری داشته است.در هر حال بازی او قابل قبول است.دیزی گیلسپی با بازی چارلز داتون تقریبا غیر قابل تشخیص است و صحنه های مربوط به او، شوخی های بیش از حد نیاز در فیلمی که با حال هوای سیاسیست با خود می آورد.برای فیلمی درباره فیدل کاسترو،او هیچگاه به عنوان یک کاراکتر بنمایش در نمی آید و فقط در تصویر تلوزیون دیده می شود.
توجه و حساسیت بسیار خوب در بازسازی کوبا و میل شدید برای نمایش کشور و فرهنگش در هر صحنه از فیلم دیده می شود .حتی وقتی که سندوال در سفارت از سیاست ها و اعمال خود در کوبا دفاع می کند،فیلم هرگز صحنه های سطح پائینی از کوبا نشان نمی دهد.در عوض،فیلم، کوبای فیدل و تعهد کورکورانه او به انقلاب را به باد انتقاد می گیرد اما هرگز ایده آل هایی را که فیدل را به سطح اول قدرت آورد،مورد انتقاد قرار نمی دهد.برای عشق یا کشور فقط تلاشی برای نمایش اشتیاق برای دموکراسیست.

IMDb Link 

۴ نظر:

فرهاد گفت...

داش میلاد من که مهندس نیستم . من اول فیلم رو باید ببینم بعد نظرم رو به شما ابلاغ می کنم

Unknown گفت...

یه پیشنهاد
لینک صفحه آی ام دی بی فیلمایی رو که معرفی میکنی رو هم بذار

cinematopian گفت...

فرهاد@بعضی وقتا خوندن نقد فیلم انگیزه ای میشه بری فیلمو ببینی،بعد نظرتو راجع به فیلم و نقدش بدی.
سینا@پیشنهاد خوبیه،از این به بعد لینک آی ام دی بی رو اضافه می کنم.همونطور که واسه این پست اضافه کردم.

فرهاد گفت...

بابا بی خیال . چه لفظ قلم جواب دادی عمو میلاد