در فیلم مودیلیانی،اندی گارسیا نقش هنرمند رنج کشیده ایتالیایی به نام آمیدیو مودیلیانی را بازی می کند که دردوران زندگی اش به خاطر سبک زندگی دیوانه وار معروف بود و پس از مرگ به دلیل کارهای بزرگ در دنیای هنر مورد ستایش بود.داستان در پاریس درست پس از جنگ جهانی اول اتفاق می افتد که بر سالهای پایانی زندگی کوتاه و تراژیک مودیلیانی متمرکز است.اجرای گارسیا در فیلم نمونه بارز مجموعه کاری اوست،زمان هایی ماهرانه وزمان هایی لطیف و پر از احساسات و البته همیشه جذاب و جالب توجه.مت مک کیلوپ در مصاحبه کوتاهی با اندی گارسیا، درباره فیلم، مودیلیانی وهنر انجام داده است.
شما به عنوان بازیگر،چه چیز به نمایش تصویر مودیلیانی آوردید؟
این بالاخره به نظر تماشاگر برمیگرده.اما به نظر من همه چیز آوردم.هر چیز که من هستم در فیلم نیز هست.من تلاش کردم آن طور که در شرایط داستان وجود داشته روی نقش کار کنم.و من قاطعانه میگم که چیزی باقی نگذاشتم.
آیا فکر میکنید که این فیلم یک نمایش متملقانه است؟
بله. در فیلم چیزایی وجود داره که اتفاق نیفتاده،مثل مسابقه.اما در مورد چیزایی که از مودیلیانی فهمیدیم،داستان سازی نبوده.برداشتی که من از تحقیقاتم داشتم شخصیت منو در فیلم تشکیل داد.
در طول نمایش تمام ابعاد کاراکتر،آیا فکر می کنید در نهایت نمایش فیلم به صورت متملقانه است یا حزن آور؟
علاقه من برای متملقانه یا حزن آور کردن نیست.این یک رقابت معروف نبود،نه برای من و نه برای او.این یک فرم تفسیرگونه هنره.هرکسی هملتو متفاوت بازی می کنه،و با هملت طور دیگه ای ارتباط برقرار می کنه.اگر بازیگر دیگهای مودیلینی رو بازی کنه،ممکنه مقداری یا کاملا متفاوت برداشت کنه.
در تحقیقاتتون،آیا چیز جالبی درمورد مودیلیانی و زندگی خصوصی او یافتید؟
اون یه شخصیت مبهم داشت.به نظرم جالبترین چیز برای من این بود که خودش یه افسانه بود قبل این که کاراش افسانه ای باشه.
من شنیدم که مودیلیانی هنگام مستی برهنه می شد.آیا این موضوع در فیلمنامه پیشنهاد شد و شما رد کردید یا اصلا مطرح نشد؟
یه اتفاق خاص در زندگیش که تو فیلم هم بود،رقصیدنش دور مجسمه بالازاک هست و بر اساس گفته های ژان کوکتیو(همسر مودیلیانی) اون با یک پارچه ای که مثل دامن دورکمرش بسته،رقصیده.امااونجا پارچه اندازه من نبود(می خندد). اما به نظر من بحث برهنگی نیست بحث روح و روانه.
آیا میک دیویس(کارگردان) به شما اجازه بداهه گویی می داد؟
بله،فکر می کنم ما هر دومون فهمیدیم که اشتها و آزادی خاص در زندگی مودیلیانی در فیلم بود و شما باید آزادی لازم برای ادامه کار رو داشته باشید.
شما چه چیز در رشد مودیلیانی در طول فیلم می بینید؟آیا شما فقط تحول هنری را می بینید یا فکر می کنید چیزی بزرگتر باعث پیشرفت او شد؟
فکر میکنم به خاطر سبک زندگی که انتخاب کرد مانع رشد خودش شد.اون زندگی کاملا پرباری به عنوان هنرمند داشت و آثار زیادی خلق کرد،اما باید درمورد تعداد تابلوهایی که نکشید فکر کرد چون اون بیشتر مشغول بهبودی دوباره از مسمومیتای مصرف الکل و مواد مخدر در شبای قبل بوده.واین یه تراژدیه.اون یه فرد خود مخرب بود و تلاش می کرد تا جای امکان کارای عقب افتادشو تموم کنه.به نظر شما با این وضع زندگی چطوری میتونه موفق باشه؟ متاسفانه در 35 سالگی هم میمیره.بیماری سل داشت،مشروب میخورد،حشیش و کوکائین می کشید. چقدر میتونه زندگی کنه؟ مودیلیانی یهودی و ژان کاتولیک بود.شما چگونه وجوه بین ادیانی رابطه آنها را ایجاد کردید؟
اونا در دوران ضد یهودی زندگی می کردن.متاسفانه اون نوع نژادپرستی هنوز در جوامع ما وجود داره.اما اونم بخشی از بافت داستان زندگی مودیلیانیه.وقتی دربارش تحقیق می کنی ، می بینی که بخشی از اونه. و اون یه یهودی شفاردیه، بنابراین واضحه که اونا به ای سو و اون سو می گشتن تا از این آزار و اذیت فرار کنن.
در واقعیت،این برعکس است.السا زیلبراشتاین(بازیگر نقش ژان) یهودی و شما کاتولیک هستید.آیا شما توانستید این وضع را در بازی از خود دور کنید؟
من در یک محله یهودی در سواحل میامی بزرگ شدم.بنابراین من با این فرهنگ کاملا آشنام.تموم دوستای من یهودی بودن و من هم جز اونا شده بودم چون اون بهترین دوستای من بودن.دین زیباییه و من با احترام بهش نگاه کردم.همبستگی زیادی بین متعلقات یهود و کاتولیک وجود داره.و ساختار زندگی فرهنگ یهود و فرهنگ کوبایی بسیار بهم شبیه هستش.خوب منم تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم و براش صحبت کنم بنابراین کاملا می شناسمش.
به نظرتون چرا انقدر ژان به مودیلیانی وابسته بود؟
چون دیوونه بود(می خندد) یه دیوانگی بود.اینا افرادی بودن که خیلی زندگی متفاوتی نسبت به دیگران داشتن و چیزی کلاسیک و سنتی درباره مجذوب شدن به چیزی که ویرانت می کنه وجود داره و نوعی دیوانگی در زندگیشون بود یا به قول میک یه جنون زیبا.بسیاری از مردم روابط سود جویانه و سو استفاده کننده دارن و شما میگین چرا این مرد با اون زن یا این زن با اون مرد اما در مورد اونا یه وابستگی دوطرفه وجود داشت که باید روانشناس باشی تا بتونی بفهمی دلیل اینکه چرا بعضی ها در این وضعیت قرار می گیرن و براش می میرن.
در مورد این نقش،چه چیز شما رو بیشتر جذب خود کرد؟
اون یکی از اشخاص جذاب قرن بیستم بود.تناقضات زندگیش،وقتی که دربارش فکر می کنی می بینی که مثل یه تصویر مجازیه.بسیار قانع کننده ست.من زیاد دربارش فکر نکردم.وقتی با میک در حال صرف ناهار بودیم بهم گفت دوست دارم تو نقش مودیلیانی رو بازی کنی منم گفتم باشه بزن بریم.من حتی فیلمنامه رو نخوندم.فقط میدونستم.گفت می خوای متن رو بخونی گفتم آره متنو می خونم اما الان بهت میگم که شروع کنیم.چون اونو به عنوان نویسنده میشناختم.و استعدادشو می شناختم.وقتی هوش کسی می بینید می دونید از کجا میاد.غریزه سراغتون میاد و میگید باشه هر جا تو متن قابل کار نیست روش کار می کنیم.ما نمی خوایم فیلمو فردا تموم کنیم.و این چیزی بود در نظرم بود.شما مجاب به انجام کاری شدی و این چیزیه که می خوای و کاری خواهی کرد که اتفاق بیفته.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر